00:00
05:43
لب خندان تو
برق چشمان تو
برده قرار، از دل عاشق زارم
با منِ بی نوا
بیش از اینم جفا، دیگر مکن یارم
♪
ای گل ارغوان
همچو سرو چمان
ای در شب تار من، روشنایی
بت چین و ختن
روح و جانی به تن، دل میربایی
♪
آتش زده ای بر دل
وای از من و آه از دل
زندگی بی تو، شده بی حاصل
دل شده مجنون، چه کنم با دل
♪
مستم ز نگاه تو
زان چشم سیاه تو
حبیبم افتاده به چاه تو
صنما سرگشته راه تو
♪
از عشقت آرام جان
شده ام شیدای زمان
من ز سودای وصل تو
گشته ام رسوای جهان
♪
رفت از دستم اختیار
بردی از من صبر و قرار
در شب و روز تار من
مه و خورشیدی ای نگار
♪
آتش زده ای بر دل
وای از من و آه از دل
زندگی بی تو، شده بی حاصل
دل شده مجنون، چه کنم با دل
♪
مستم ز نگاه تو
زان چشم سیاه تو
حبیبم افتاده به چاه تو
صنما سرگشته راه تو